اشعار شهادت امام کاظم (ع)
عاقبت دست اجل
مشکلم وا می کند
هر که بیند روی من
یاد زهرا می کند
کس نداند ای خدا
از چه در تاب و تبم
یاد زندان رفتن
عمّه خود زینبم
******************
زندان به حال زار موسي گريه مي کرد
زنجير و غل بر دست آقا گريه مي کرد
وقتي عزيز فاطمه تشييع مي شد
پاي جنازه داشت زهرا گريه مي کرد
سلطان رأفت زد گريبان چاک از غم
افلاک بر احوال آقا گريه مي کرد
آرايه هاي بي کسيهاي کريمه
تکميل شد از هجر بابا گريه مي کرد
مي گفت شهري با کنايه خارجي رفت!!!
زينب به ياد شام آنجا گريه مي کرد
جسم کفن پوش امير عشق بر دست
ارباب بي غسل و کفنها گريه مي کرد
هر کس که آمد بر حريمش تسليت گفت
معصومه ياد قامتي تا گريه مي کرد
در کاظمين شور حسيني بود بر پا
صاحب زمان آمد تماشا گريه مي کرد
باب الحوائج شد که ما حاجت بخواهيم
او از فراق دلبر ما گريه مي کرد
شاعر ؟؟؟
موضوعات مرتبط: امام کاظم(ع) - شهادت
برچسبها: اشعار شهادت امام کاظم (ع) , مهدی وحیدی